سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهسپار در جستجوی دانش، مانند مجاهد در راه خداست . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 95 تیر 30 , ساعت 4:33 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری word دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری word

چکیده‏

مقدّمه‏

چیستی عرفان و اقسام آن از دیدگاه استاد شهید مطهری‏

اشتراک و افتراق عرفان و فلسفه‏

اشتراک‏ها و افتراق‏های عرفان عملی و اخلاق‏

نسبت عرفان با اسلام‏

نکته اوّل: عرفان متعالی و برین در قرآن‏

نکته دوم: کلمات پیامبر اکرم(ص) و احادیث و روایات، الهام بخش عرفان اصیل اسلامی‏

نکته سوم: محال و بی‏معنا بودن عرفان منهای مذهب‏

نکته چهارم: منطق عرفانی قرآن‏

نکته پنجم: اساس عرفان اسلامی‏

برخی اصول نظری عرفان از دیدگاه استاد شهید مطهری‏

مقامات و منازل در عرفان عملی‏

گرایش‏های عرفانی استاد مطهری‏

منابع و مأخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری word

1 قرآن کریم

2 نهج‌البلاغه

3 انسان کامل، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 75

4 آشنایی با قرآن، ج 1، سال 69

5 آفتاب احیاگران، محمدجواد رودگر، انتشارات قبلی، قم، 80

6 آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال 62

7 انسان و ایمان، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، سال 67

8 احیاء تفکر دینی، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، سال 67

9 آئینه جام، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، سال 67

10 بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، جلد 46، باب 19، بیروت، سال 73

11 پیرامون جمهوری اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 68

12 پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم مرتضی مطهری ، انتشارات صدرا، تهران، سال 62

13 پاره‌ای از خورشید، گردآوری و تدوین، حمیدرضا سیدناصری، امیررضا ستوده، مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر، تهران، سال 77

14 تماشاگه ‌راز، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 63

15 تفسیر موضوعی قرآن مجید، عبدالله جوادی آملی ، مرکز نشر اسراء، قم ، سال 66

16 خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 68

17 جمال عشق، محمدجواد رودگر، انتشارات تجلّی، قم، سال 80

18 روح مجرد، سیدمحمدحسین حسینی‌تهرانی، انتشارات علامه طباطبایی، مشهد، سال 1418 هـ‌ .ق

19 راه‌های اثبات وجود خدا، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 67

20 سیری در نهج‌البلاغه، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 65

21 شرح مبسوط منظومه، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 1378

22 ویژه‌نامه استاد مطهری، جمع نویسندگان، انتشارات حزب جمهوری اسلامی، تهران، سال 62

23 مقالات فلسفی، مرتضی مطهری، انتشارات حکمت، تهران، سال 76

24 مجموعه آثار، ج 17و 14و 79و 6و 3و 2، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 80 ـ 74

25 مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 64

26 نقدی بر ماکسیسم، مرتضی مطهری، انتشارت صدرا، تهران، سال 63

27 یادنامه استاد مطهری، جمعی از دانشمندان، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، سال 60

مقدّمه‏

تفسیری که از شاکله و شخصیت استاد شهید مطهری در اذهان خاص و عام وجود دارد، این است که او راشخصیت فلسفی و حکمی می‏دانند و همین بُعد وجودی استاد، ظهور بیش‏تری دارد و اکثر نوشته‏ها و گفته‏های آن‏ متفکّر بزرگ نیز از خردورزی و عقل‏گرایی او در تبیین اندیشه و بینش و حتّی گرایش‏های دینی حکایت می‏کند که‏ حکمت اندیشی و فلسفه‌ورزی او بر هیچ اهل معرفتی پوشیده نیست؛ امّا به این معنا نیست که در عرصه‏ها و ساحت‏های دیگر از مطالعات، اظهارنظر و تضلّع ویژه بهره‏مند نبوده است؛ بلکه شخصیت جامع‏الاطراف شهید مطهری جواز ابراز اندیشه و اظهار رأی صائب و ثاقب وی را در ابعاد گوناگون تفکّر دینی نیز منطقی و معقول می‏نماید؛ به‌ویژه این‏که گرایش‏های علمی و عملی استاد شهید به مقوله عرفان پژوهی در اواخر عمر شریفش، موارد معیار سنجش، و ارزیابی، استخراج و تبیین دیدگاه‏های عرفانی او را نیز مطلوب، بلکه ضرور می‏کند؛ افزون بر این‏که از صاحب نظری و کارشناسی ژرف‏اندیش، با گستره علمی و مطالعاتی فراوان، نیازشناسی، زمان‏شناسی و درک و درد دینی‏که استاد داشت، انگیزش بیش‏تری را فراروی ما می‏نهد تا نگرش‏ها و گرایش‏های عرفانی ـ سلوکی وی را بیش از پیش ‏مورد کاوش معرفتی قرار دهیم و این ساحت معرفتی شهید مطهری نیز به اصحاب معرفت و ارباب فضیلت و دانش‏پژوهان و حقیقت جویان معرّفی شود؛ چه این‏که در آثار و اثمار گونه‏گون گفتاری و نوشتاری یا بیانی و بَنانی آن متفکّر اسلام‏شناس، مواضع گوناگونی یافت می‏شود که زمینه‏ها و بسترهای کافی را در حصول و تبیین این وجه شخصیتی وی ‏در اختیار ما می‏نهد

بدیهی است ذهن و زبان و قلم استاد به تفکیک قلمرو و گستره هر کدام از فلسفه و عرفان و حکمت عقلی وشهودی به‏طور کامل آشنا بود و التزام عملی استاد در رهاوردهای علمی‏اش در امتیاز مقوله‏های حکمی ـ عرفانی ‏کاملاً مشهود است؛ امّا چه توان کرد که اشتراکات فراوان در حوزه‏های نظری هر کدام از معرفت فلسفی و عرفانی و این‏که زبان عرفان «فلسفه» و «فلسفی» است (مطهری، 1362: ص 190)، زمینه‏های لازم را در نوع نگرش‏ها وگرایش‏های استاد به‏صورت جامع فراهم ساخت؛ به ویژه آن‏که راه برهان و عرفان و معرفت استدلالی و ذوقی را مانعهالاجتماع ندانسته، هر دو را دارای ارزش معرفتی قلمداد می‏کرد و حتّی معتقد بود که ترجیح یکی بر دیگری، از نظر علمی و معرفتی بیهوده است

; به نظر ما، سخن از ترجیح آن راه بر این راه بیهوده است. هر یک از این دو راه، مکمّل دیگری است و به هر حال، عارف، منکر ارزش ‏راه استدلال نیست (مطهری, 1360: ص 146 ـ 154)

به همین میزان، دو هدف ما را بر آن داشت تا به تبیین اجمالی نگرش‏ها و گرایش‏های عرفانی استاد شهید اهتمام ‏ورزیم: 1 اندیشه‏ها و نگرش‏های عرفانی استاد از لابه‏لای آثارش استخراج و به آگاهان جامعه به‏ویژه نسل جوان وروشنفکر معرّفی شود و تبیین‏های عرفانی و اصول و معیارهای اندیشه آن شهید فرزانه و پاسخگویی‏هایی که به‏برخی سؤالات و شبهات در حوزه عرفان، ادبیات عرفانی و شخصیت‏های عرفانی ـ ادبی داده, مغفول و مهجور نماند و این ساحت پربرکت معرفتی استاد نیز در جامعه علمی حضور و ظهور داشته باشد

2 روح و روحیه عرفانی و گرایش‏های سلوکی و درد سیر و سلوکی استاد شهید در لابه‏لای معارف فلسفی وعقلانی‏اش پوشیده نماند و فقط تفسیر تک‏بعدی و تک‏ساحتی از شخصیت علمی و عملی استاد نداشته باشیم. افزون ‏بر این، گرایش‏های عرفانی ـ سلوکی در عرفان عملی که استاد شهید در اواخر عمر شریفش یافته و تحوّلی در شخصیت وی شمرده شده است نیز مطرح می‏شود تا مورد توجّه جدّی قرار گیرد. از سوی دیگر، اعتقاد خاصّ استاد به عرفان اصیل اسلامی که آن‏را دارای اصالت، استقلال و غنایی ویژه می‏دانست، تبیین، تحکیم و از آن دفاع شود و به‏ویژه در برابر اندیشه‏هایی که عرفان را غیراصیل، غیرمستقل و حتّی بیگانه و وارداتی می‏دانند و برخی نیز با کمی‏ تسامح، آن ‏را تلفیقی و التقاطی قلمداد می‏کنند، لازم می‏نُماید که نگرش‏ها، بینش‏ها، اعتقادات و حتّی نظریه استاد در اصالت، استقلال و جامعیت عرفان اسلامی به‏طور کامل تبیین و آشکار شود

استاد شهید، «اصالهالفطره‏ای» است (ر.ک: رودگر، 1380: ص 27) و «فطرت را ام‏المعارف می‏داند (مطهری، 1375: ص 250) و در تعبیری روشن و شفّاف و مستدل و مبرهن می‏فرماید

از نظر ما، راز تکامل را در «فطرت» انسان باید جست‌وجو کرد

عرفانی که شهید مطهری از آن سخن می‏گوید و در بطن و متن آموزه‏های قرآنی و حدیثی و سنّت و سیره علمی وعملی معصومان‏علیهم السلام ریشه دارد و هماره فطرت انسان به چالش کشیده می‏شود، تا «لیستادوهم میثاق فطرته» تحقّق ‏یابد، شناخت آن نوع از عرفان رنگ و بوی دیگری دارد که به انسان درد خدا و درد خلق و گرایش به درون و برون را توأمان عنایت می‏کند؛ بدین‏سبب، از خودآگاهی عرفانی به‏صورت راز سیر و سلوک یا عرفان عملی و نیل به مقام‏توحید و کمال سخن به میان می‏آورد (مطهری، 1378: ج 2، ص 324 ـ 324)؛ پس معرفت به خود، محاسبه خود و مراقبت از خویشتن، سرمایه‏های اصلی عرفان اسلامی هستند

چیستی عرفان و اقسام آن از دیدگاه استاد شهید مطهری‏

عرفان، شناخت حق و اسما و صفات الاهی از طریق تهذیب نفس و تزکیه و طهارت درونی است که در اثر سیر وسلوک حاصل می‏شود و تفسیر ویژه‏ای از عالم و آدم یا جهان هستی ارائه می‌کند؛ در پرتو آن، عالم را جلوه حق و مظهراسمای حُسنای الاهی می‏بیند و «توحید»، واپسین مقصد سیر و سلوک عارف است؛ توحیدی که وجود حقیقی رامنحصر در خدا دانسته، ماسوای الاهی را تجلّیات آن وجود و «نمود» می‏داند، نه «بود»؛ یعنی اگر در حکمت وفلسفه از «بود و نبود» و در اخلاق از «باید و نباید» بحث می‏شود، در عرفان از «بود و نمود» بحث می‏شود و در تفسیر عرفانی هستی، وجهه الاهی و معنوی، وجه اصیل وحقیقی قلمداد می‏شود؛ پس در عرفان از دو مقوله «خدا» «و انسان کامل» یعنی توحید و موحِّد سخن به میان می‏آید که «شهود توحید» یا «توحید شهودی» و راه‏رسیدن به مقام منیع توحید ناب و عرفانی در منازل و مقامات تعریف‏پذیر و تحقّق بردار است که سالک باید لزوماً درسیر و سلوک به آن دست یازد. به تعبیر استاد شهید مطهری، «توحید عارف یعنی طیّ طریق کردن و رسیدن به مرحله‏جز خدا هیچ ندیدن» (همو، 1362: ص 188). عرفان از منظر استاد، به دو بخش عرفان علمی و عرفان عملی ‏تقسیم‏پذیر است که از دو جنبه می‏توان درباره آن‏ها بحث کرد: 1 جنبه فرهنگی ـ عرفان؛ 2جنبه اجتماعی ـ تصوّف‏ که دو بخش علمی و عملی وابسته به جنبه علمی و فرهنگی عرفان قلمداد شده است؛ اگرچه عرفان علمی اشتراک‏ها و افتراق‏هایی با اخلاق داشته و عرفان عملی به «سیر و سلوک» در عرفان نامگذاری شده است که سالک برای نیل‏به قلّه منیع انسانیت یعنی «توحید»، باید مراحل و منازلی را بپیماید و در فهم و طریقت چنین مراحل و مقاماتی و این‏که چه باید بکند و چه حالاتی برای او حاصل می‏شود، واردات قلبی‏اش چه و چگونه است و چه وظایف و مراقبت‏هایی را باید اعمال کند و سالک به‏طور کامل باید از راه و رسم منزل‏ها آگاه باشد، به انسان کامل یا خضر راه، پیر طریق، مراد، طایر قدس، و; نیازمند است؛ یعنی در رسیدن به توحید و مقام توحّد سالک، سیر و سلوک و پیر راه، لازم ‏است تا از خطر گمراهی برهد و به سر منزل مقصود برسد و تلائم و تعامل، تلازم و ترابط ویژه‏ای بین عرفان علمی و عرفان عملی برقرار است که در سیر و سلوک عرفانی متجلّی می‏شود و استاد شهید، روی این مقوله‏ها بسیار تأکید دارد (همان: ص 187). در این‏جا لازم است بر اساس اندیشه‏ها و نگرش‏های استاد، اشتراک‏ها و افتراق‏هایی را که بین ‏عرفان و فلسفه و عرفان و اخلاق وجود دارد، مطرح سازیم

اشتراک و افتراق عرفان و فلسفه‏

استاد مطهری معتقد است: چون عرفان نظری به تفسیر هستی می‏پردازد و از خدا، جهان و انسان بحث می‏کند، مانند فلسفه الاهی، دارای موضوع، مبادی و مسائل است و حتّی اعتقاد دارد که اگرچه استدلال‏های عرفانی ازمایه‏های عرفانی و کشفی و ذوقی استفاده می‏کند، به زبان دیگری یعنی فلسفه تعبیر و تبیین می‏شود (همان: 190). در هر حال، عرفان و فلسفه در این‏که به تفسیر هستی و نوعی جهان‏بینی می‏پردازند مشترکند؛ امّا در دو ناحیه ‏با هم امتیازاتی دارند

أ. اختلاف و افتراق در ناحیه بینش‏ها؛

ب. اختلاف و افتراق در ناحیه روش‏ها

أ. در ناحیه بینش‏ها، از نظر عارف فقط خدا اصالت دارد و ماسوای الاهی همه نمودها و مظاهر خدای سبحان ‏هستند و عرفان به وحدت شخصی وجود یا وجود ذات مظاهر اعتقاد دارد؛ در حالی‏که در فلسفه، هم خدا و هم غیرخدا اصالت دارند، جز این‏که خدا واجب‏الوجود و قائم بالذّات و غیرخدا ممکن‏الوجود و قائم بالغیر و معلول ‏واجب‏الوجود یعنی وجود ذات ‏مراتب هستند

عارف در بینش خویش به شهود حقیقت نائل می‏شود و به مقام قرب الاهی و فنا در ذات خدا می‏رسد؛ البتّه با قدم‏سیر و سلوک؛ ولی فیلسوف در بینش خویش فقط به «فهم جهان» و داشتن تصویری جامع و کامل از جهان در ذهن خویش می‏پردازد؛ یعنی در بینش عرفانی سخن از سلوک و شهود یا «شدن»، و در بینش فلسفی سخن از «شناختن» و «فهمیدن» است

ب. در ناحیه روش‏ها، روش عرفانی، سلوکی و مبتنی بر تزکیه و تهذیب نفس و نورانیت باطنی است، و روش‏فلسفی بر عقل و استدلال و برهان تکیه دارد که در روش‏ها، اختلاف از ابزارهای معرفتی هر کدام از فیلسوف و عارف‏حادث و حاصل می‏شود به این‏که ابزار معرفتی عارف، قلب و دل، و ابزار معرفتی فیلسوف، «عقل و ذهن» است وبه همین دلیل، استاد مطهری، در مواضع گوناگون پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم و جاهای دیگر درباره تبیین‏ فلسفی و مسائل فلسفی می‏فرماید

«تا ذهن را نشناسیم نمی‏توانیم فلسفه را بشناسیم» (مطهری، 1362: ص 54: 2/1362: ص 132). مباحث عرفانی، چه نظری و چه عملی، بر روی شناخت دل و راه قلب و فطرت قلبی و باید و نبایدهای سلوکی ‏تکرار و تأکید می‏کند؛ بدین‏سبب، در فرق نهادن ابزاری و متدیک حکمت و عرفان می‏نویسد

ابزار فیلسوف، عقل و منطق و استدلال است؛ ولی ابزار کار عارف، دل، و مجاهده و تصفیه و تهذیب و حرکت و تکاپو در باطن است ‏(همو، 1362: ص 191)

استاد شهید، امتیازاتی را که بین نحله‏ها و نظریه‏های مختلف فلسفی از حکمت مشّا، اشراق و حکمت متعالیه ‏وجود دارد نیز به‏طور کامل تبیین کرده است که در فهم نگرش‏ها، روش‏ها، بینش‏های فیلسوفان و فلسفه‏های متنوّع‏ کاربرد فراوان دارد (همان: ص 100 ـ 113)

وی در پایان به‏طور کلّی در افتراق حکمت و عرفان می‏نویسد

از نظر حکمت الاهی، هدف خصوص معرفهاللَّه نیست؛ بلکه هدف، معرفت نظام هستی است؛ آن‏چنان که هست. معرفتی که هدف‏حکیم است، نظامی را تشکیل می‏دهد که البتّه معرفهاللَّه رکن مهمّ این نظام است؛ ولی از نظر عرفان، هدف، منحصر به معرفه‌اللّه است. از نظر عرفان، معرفهاللَّه، معرفت همه چیز است. همه چیز در پرتو معرفهاللَّه و از وجهه توحیدی باید شناخته شود و این‏گونه شناسایی فرع برمعرفهاللَّه است. (همان: ص 100 ـ 113)

اشتراک‏ها و افتراق‏های عرفان عملی و اخلاق‏

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ